صف طولاني!
فوریه 23rd, 2014
نزديك خانه ما فروشگاه دانشگاه علوم پزشكي واقع شده و اين مدتي كه سبد كالا ميدن نمي شه از جلوش رد شد!
مردم زيادي جلوي آن مي ايستند و مانع عبور عابران مي شوند.
چند دقيقه پيش داشتيم از جلوش رد ميشديم كه باز شاهد ازدحام مردم جلوي درب آنجا بوديم و هر چه متصدي فروشگاه مي گفت امروز فقط كساني كه از مرحله
اول كالايي را نگرفته اند را ميديم و هنوز مرحله دوم شروع نشده!
اما مثل اينكه كساني كه آنجا ايستاده بودند زبان او را نمي دانستند و هيچ حركتي از خودشان نشان نمي دادن!
خواستم عكس بگيرم و بگذارم اينجا اما از مردم خجالت كشيدم!
شهر ما معروفه به شهر بدون گدا اما چند وقتيه از هر جايي عبور مي كني شاهد زناني هستي كه چادرشان را كشيدن به صورتشان و درخواست پول مي كنن!
ديروز هم همان مسير را رفتم و برگشتم و زني كه با بچه دو سه ساله اش كنار خيابان ايستاده بود مرا صدا كرد: آقا … آقا …
من به روي خودم نياوردم و به راه خودم ادامه دادم…
به ياد روز جمعه پيش افتادم … رفته بوديم فروشگاه بزرگ پوشاك كه مثلاً براي دخترم لباس عيد بخريم گشتي توي فروشگاه زديم و فقط توانستيم يك جفت كفش ارزان قيمت براش بخريم! لباس هم ماند براي وقتي ديگر…
برچسب: صف طولاني!
ارسال شده در دستهبندی نشده | نظرات (0)